ولنتاین چیست؟
در مورد ولنتاین چندین روایت وجود دارد که دوتا از آنها عبارتنداز:
در روم باستان هرساله جشنی برگزار میشد که در این روز نام تمام دختران آن شهر را بر روی تکههای کاغذی مینوشتند و تمام اسمها را در ظرفی میریختند و هر پسر یکی از آن کاغذها را بر میداشت که حاوی اسم یکی از دختران شهر بود. (همان کاری که در ازدواجهای دانشجوئی انجام میشود!) و آن پسر و دختر برای یک سال با هم دوست میشدند.
(البته کسی از تقلبهایی که در عهد باستان انجام میشد خبر ندارد شاید در آن زمان نیز آقازادههایی وجود داشتند که سعی میکردند با تقلب و اعمال نفوذ در این مراسم دخترهای زیباتر را نصیب خود کنند.)
در سدهی سوم میلادی (برابر با آغاز شاهنشاهی ساسانی در ایران)، در روم باستان فرمانروایی بوده است بهنام کلودیوس دوم. کلودیوس باورهای شگفتی داشته است. برای نمونه: سربازی خوب خواهد جنگید که زن نگرفته باشد. از این رو زناشویی را برای سربازان امپراتوری روم منع میکرد. به فرمان کلودیوس کسی اجازهی یاری به زناشویی سربازان را نداشت. ولی کشیشی به نام ولنتیوس (ولنتاین)، پنهانی عقد سربازان رومی را با دختران دلخواهشان جاری میکرد. کلودیوس دوم از این رخداد آگاه میشود و دستور میدهد که ولنتاین را به زندان بیندازند. ولنتاین در زندان دلدادهی دختر زندانبان میشود و سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد دلدادگان، با دلی عاشق در 14 فوریه سال 269 میلادی بهدار آویخته میشود. بنابراین او را به نام فدایی راه عشق میدانند و از آن زمان تاریخ اعدام ولنتاین نمادی برای عشق شد!
ولی کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه سده پس از میلاد، بلکه از بیست سده پیش از میلاد، روزی به نام روز عشق بوده است!
شنیدنی است بدانید که این روز برابر است با 29 بهمن، یا تنها 3 روز پس از ولنتاین! این روز «سپندار مذگان» یا «اسفندار مذگان» نام داشته است. فلسفهی بزرگداشت این روز با نام «روز عشق» به اینگونه بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز میشمردند و افزون بر اینکه ماهها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. مثلا روز پنجم هر ماه «سپندار مذ» بوده است. سپندار مذ نام ملّی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. از اینرو در فرهنگ باستان «اسپندار مذگان» را نماد عشق میپنداشتند. در هر ماه، یک بار نام روز و ماه یکی میشده است که در همان روز جشنی به فراخور نام آن روزو ماه برپا میداشتند. از آنجایی که روز پنجم هر ماه «سپندار مذ» («اسفندار مذ») نام داشت و ماه دوازدهم سال هم «اسفندار مذ» نام داشت، در پنجمین روز ماه دوازدهم جشنی با همین نام میگرفتند.
سپندار مذگان جشن زمین و گرامیداشت عشق است. در این روز زنان به شوهران خود با مهر ارمغان میدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها ارمغان داده و از آنها فرمانبرداری میکردند.
چرا سپندار مذگان در 29 بهمن میباشد و روز پنجم اسفند ماه نیست؟
زیرا در گذشته ایرانیان 12 ماه 30 روزه داشتند و 5 روز را نیز افزون بر آن 12 ماه در سالنمای خود داشتهاند (365 روز سال). بنابراین روز پنجم اسفند (سپندار مذگان)، همان روز 335 سال یا 29 بهمن در سالنمای کنونی ایرانیان است.
منبع: آتشکده - بردیانیوز
Printable PDF
---------------------------------------------------
دوست عزیزم سلام
یاهو درحال انتقال سرویسهای متفاوت خود از جمله 360 به یک پروفایل جدید و واحد میباشد. و به زودی 360 حذف و در قالب جدید فعالیت خود را مجدد با امکانات جدیدتر شروع میکند.
در همین راستا سرویس 360 یاهو با مشکلاتی مواجد گردیده است. ازجمله در 360 من؛ کامنتها، مسیجها و ... شما به دستم نمیرسد و فقط عنوان آن به پستالکترونیکیام ارسال میشود.
برهمین اساس تصمیم گرفتم این مطلب را در بلاگم قرار دهم تا تو دوست عزیز با کلیک کردن روی «نظر دیگران» در پایین همین مطلب بتوانی برایم کامنت و یا در همین قسمت با انتخاب قسمت خصوصی برایم مسیج بگذارید.
شاد باشید و برقرار
OSTAFA\/\/
---------------------------------------------------
مجموعهی سخنرانیهای دکتر الهی قمشهای در قالب دو لوحفشرده (که برنامهنویسی آن با من بوده) پس از گرفتن مجوّز در حال آمادهسازی برای پخش میباشد. و به زودی قابل ارائه خواهد بود.
دوستانی که تمایل به دریافت مجموعهی «سخن عشق» دارند میتوانند با ارسال نامهی الکترونیکی ثبت نام نمایند.
---------------------------------------------------
سلام
هر وقت میام این بلاگ تنها رو به روز میکنم، میگم از این به بعد تنها نمیذارمش ولی باز، ولی باز یه مشکلی پیش میاد که نمیشه. کلی برنامه براش دارم. ولی مشکلات مجال نمیدن.
ایندفعه اگه مشکل مریضی زودتر مشخص شه و حل شه دیگه تنهات نمیذارم...
---------------------------------------------------
دیروز، دیروز سال یه پدر بود، یه پدر مهربون، یه بابا!
هر سالی که میگذره جای خالیش بیشتر از سال قبل حس میشه. هر سال دلتنگی دوریش دوچندان میشه.
وقتی تو نیستی؛ نه هستهای ما چونان که بایدند، نه بایدها!
مثل همیشه آخر حرفم، و حرف آخرم را با بغض میخورم.
عمریست لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره میکنم؛ باشد برای روز مبادا!
اما در صفحههای تقویم روزی به نام روز مبادا نیست.
آن روز هرچه باشد؛ روزی شبیه دیروز، روزی شبیه فردا، روزی درست مثل همین روزهای ماست!
اما کسی چه میداند، شاید امروز نیز، روز مبادا باشد!
وقتی تو نیستی؛ نه هستهای ما چونان که بایدند، نه بایدها!
هر روز بی تو روز مباداست!
آینهها در چشم ما چه جاذبهای دارند؟
آینهها که دعوت دیدارند! دیدارهای کوتاه و از پشت هفت دیوار؛ دیوارهای صاف، دیوارهای شیشهایی شفّاف، دیوارهای تو، دیوارهای من، دیوارهای فاصله بسیارند...
آه!!! دیوارهای تو همه آیینهاند، آیینههای من همه دیوارند.
بابا دلم برات تنگ شده. یه سر به خواب پسرت بیا...
دکلمه
---------------------------------------------------
علی در عرش اعلی بی نظیر است * علی بــر عالم و آدم امیـــر است
به عشق نام مــولایــم می نویسم * چه عیدی بهتر از عید غدیر است
عید غدیر خم، عید ولایت را به تمام شیعیان جهان خصوصا دوست های عزیزم تبریک میگم...
---------------------------------------------------
باز آمد بوی ماه مدرسه *** بوی بازیهای راه مدرسه
فرا رسیدن ماه مهر رو به تمام عزیزان مدرسهای تبریک میگم. ادامه مطلب
---------------------------------------------------
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
---------------------------------------------------